جدول جو
جدول جو

معنی خالی یافتن - جستجوی لغت در جدول جو

خالی یافتن(بِ رَ تَ)
تهی یافتن:
همی جست و روزیش خالی بیافت
بمردی بگفتار اندر شتافت.
فردوسی.
، بخلوت یافتن. تنها یافتن. اخلاء. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی) : پس وزیر ابوعبداﷲ مهدی را خالی بیافت، آغالش کرد. (مجمل التواریخ والقصص)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ شُ دَ)
تهی داشتن:
اندرون از طعام خالی دار
تا در او نور معرفت بینی.
سعدی (گلستان).
، خلوت کردن با: امیر از سرای برآمد و بر ایشان خالی داشت تا نماز دیگر. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(بِ مِ لَ / لِ کَ دَ)
مخالف یافتن. چیزی را غیر آنچه گمان رفته یافتن
لغت نامه دهخدا
(بِ سَ مَ دَ)
نجات یافتن. رستن. رهایی یافتن. (یادداشت بخط مؤلف). انفلات. تخلص: گفت... بخشیدیم... همگان خلاصی یافتند. (تاریخ بیهقی). بونصر... خواجه را خدمتها کرده بود... و چون خلاصی یافت با وی... (تاریخ بیهقی).
بشکر بوده بسی سال تا خلاصی یافت
به امر خالق بیچون و واحد اکبر.
ناصرخسرو.
او چون دانست که خلاصی نخواهد یافت، جوابهای سخت داد. (ترجمه تاریخ یمینی). بمشقت بسیار از آن جایگاه خلاصی یافت. (گلستان سعدی). مجموع از آن بیماریها خلاصی یافتندی. (مجالس سعدی)
لغت نامه دهخدا
(بِ سَ رِ کَ گَ دی دَ)
نجات یافتن. رها شدن:
یعنی ای مطرب شده با عام و خاص
مرده شو چون من که تا یابی خلاص.
مولوی.
بندی مهر تو نیابد خلاص
غرقۀعشق تو نبیند کنار.
سعدی (طیبات).
دانند عاقلان بحقیقت که مرغ روح
وقتی خلاص یافت کزین آشیان برفت.
سعدی.
مگر آنکه هر دو چشمش همه روز بسته باشد
بورع خلاص یابد ز فریب چشم بندان.
سعدی (طیبات).
بستۀ زنجیر زلف زود نیابد خلاص
دیر برآید بجهد هرکه فروشد بقیر.
سعدی (بدایع)
لغت نامه دهخدا
(بَ اَ تَ)
شرمسار یافتن. خجلت کشیده یافتن. شرم زده یافتن. شرمگین یافتن. خجل دیدن:
چوخسرو را بخواهش گرم دل یافت
مروت را در آن بازی خجل یافت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(بِ رُ شِ کَ بَ دَ)
رخنه یافتن. (یادداشت بخط مؤلف) ، اختلال پیدا کردن. تباهی یافتن. (از یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ دَ)
الفت گرفتن. مونس شدن. انس گرفتن. خوگر شدن. عادت کردن. الف داشتن. رجوع به الف شود: و رعایای این ممالک بمدت ملک ما در دامن امن و فراغت اعتیاد و عادت گرفته اندو با تخفیف و ترفیه الف یافته. (سندبادنامه ص 40)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خلاصی یافتن
تصویر خلاصی یافتن
رهایی یافتن، رستن رستگاری یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلی یافتن
تصویر تسلی یافتن
رهایی یافتن از اندوه آرامش یافتن دلشاد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلاصی یافتن
تصویر خلاصی یافتن
رستن
فرهنگ واژه فارسی سره